Sunday 4 December 2011

افغانستان ازبن اول تابن دوم،مانع هاوچالش ها


انسان درجوی هایی حقیری که به گودال ختم می شوند،مرواریدصیدنخواهدکرد!
فروغ فرخزاد
ابراهیم ورسجی
13-9-1390
ده سال پیش،بتاریخ13دیسامبر2001میلادی،شماری ازافرادی که توسط شبکه هایی به خصوص وپنها کاربیرون مرزی گزینش شده بودند،درشهربن آلمان گردهم آمده،پس ازیازده روزبحث ومناقشه قراردادی رابنام قرارداد بن به تصویب رساند ند که بربنیادآن، پس ازطی مراحل موقت وانتقالی، حکومت فاسدوناکارآمدکنونی درافغانستان مستقرساخته شد.بدبختانه،بربنیادقراردادنامبرده،برخی افرادی که بایدبه دادگاه معرفی می شدند،جای افرادی همانندخودرادرارگان هایی دولتی گرفتند.اگرچه درآن قرارداد،بندهای خوبی هم گنجانیده شده بود،ازروی بدشانسی مردم افغانستان،شماری افراد گمنام وشماری بدنام که درتباه کاری وویرانگریی کشورسهم بارزی داشتند،حسب لزوم دیدبازی گران روی صحنه وپشت صحنه ی سیاست افغانستانِ پساطالبی، بالاکشیده شدند.درواقع،همین افراد بودندکه عملی شدن جنبه هایی خوب قرارداد بن راناممکن ویابه کژراهه سوق دادند.اکنون که ده سال ازآن قرارداد وعمرسیاسی اداره ی ناکارآمدوفاسدی که مبنی برآن وباشعارهاوتبلیغات بی کران وامیدوارکننده به افغانستان به ارمغان آورده شد،می گذرد.گزینش ناسنجیده یامغرضانه ی افراد نادان واستفاده جووسپردن نهادهایی دولتی دراختیارآن هاسبب شدکه پس ازده سال باوجودکمک هایی بی شمارمالی،سیاسی- نظامی- اطلاعاتی ومشورتی بیرونی هابه حکومت زاده ی قراردادبن، بدون حضورنظامی متحدان بیرونی برای یک ماه هم درقدرت باقی مانده نمی تواند.شکست سیاست هایی که اجرای قراردادبن رابه پیش می برد؛سبب شد که معماران آن ،باردیگربتاریخ5دیسامبر2011،درهمان  شهرگردهم بیایند تاراجع به سرنوشت آینده ی حکومت برقرارکرده ی خودپس از2014که خارجی هاکشورماراترک می گویند،سخن پراگنی وتصمیم گیری نمایند.گردهمایی که پیش ازبرگزارشدنش،بنام بن دوم مشهورشده است.
بادرنظرداشت ناامیدی هایی که درده سال گذشته بخاطرعملی نشدن وعده هایی حکومت وحامیانش درمیان مردم افغانستان بالاگرفته، وبازسازیی طالبان وچالش گریی پاکستان وایران دربرابرسیاست هایی افغانی غربی هابویژه امریکاودیگرگونی هایی که درسطح منطقه وجهان صورت گرفته است،گردهمایی بن دوم درمقایسه باگردهمایی بن اول،ازدونگاه بادشواری هایی فراوانی روبرومی باشد:نخست،شرایط ملی،منطقه ی وجهانی برای برگزارکنندگان بن اول بسیارسازگاربود.دوم،همان شرایط سازگاربه علت هایی زیادی چپن وارونه به تن کرده است.یعنی دیگرروندامورخلاف آن می باشد که درآن مرحله وجود داشت.درآن زمان، شرایط داخلی افغانستان بخاطرنفرت بیش ازاندازه ی مردم ازطالبان وپاکستان، برای هراقدامی براندازنده علیه رژیم خشن وپس مانده ی طالبان وایجادجایگزین آن سازگاربود،ودرعرصه ی بین المللی بخاطرحملات تکان دهنده ی11-9-2001درنیویارک وواشنگتن،همدردیی بسیاری نسبت به امریکایی هاایجادشده بود.بنابراین،هردوعامل نامبرده مجوزمحکمی برای براندازندگان رژیم طالبان-القاعده – آی اِس آی وجانشین شان فراهم کرده بود.
اگرچه مجمع عمومی وشورای امنیت سازمان ملل ازنظرقانون بین المللی مجوزی برای اشغال افغانستان صادرنکرده بود،امایادآورشده بودکه امریکا حق دارد تروریستان راسرکوب وریشه کن نماید.چون القاعده متحدطالبان وپاکستان بودواذعان کرده بودکه حمله ی یازده سیپتامبرراانجام داده است،جورج بوش وتونی بلیربرای براندازیی تروریسم، رژیم تاریخ زده ی طالبان وپایگاه هایی القاعده وآی اِس آی رادرافغانستان پاک سازی کردند.درآن شرایط،افغان هابدون درک اینکه سیاست هایی پشت صحنه چه می باشد،دوتوقع ازبراندازان طالبان وجامعه ی جهانی داشتند:نخست،رهایی کشورازچنگال طالبان وپاکستان که درهمان آغازبرآورده شد.دوم،استقراریک حکومت خوب وکارآمدکه مشکل بازسازیی افغانستان ویران شده راحل نمایدوکشوررابه سویی آزادی هایی مدنی وخودگردانی سوق بدهد.
بهرحال،افغان هابراندازیی رژیم وحشی طالبی- پاکستانی- القاعده ی رابادل وجان پذیرایی کردندوبایدپذیرایی می کردند،چراکه رژیم طالبان به جزسرکوب،توحش،تفرقه ی قومی- سمتی - مذهبی- زبانی وفروبردن دستان ناپاک پاکستان درعمق جامعه وسیاست افغانستان،چیزی دیگری برایی آن هابه ارمغان نیاورده بود.درسطح منطقه،ایران باهمه مخالفت هایی فرصت طلبانه ی خودباامریکا،باکاروان براندازیی رژیم طالبی ی همترازخود،همراهی کرد.پاکستان که از آغازتجاوزشوروی به افغانستان،رخ دادهای کشورمابرایش اهمیت نان درآوردی پیداکرده بود،هم درپروژه ی مجاهدان تجارت خودراکردوهم درپروژه ی طالبان فایده ی خودرادرتباهی کشورما،تعقیب نمود.درپروژه ی طالبان که براندازان آن با پاکستان شریک بودند،اخیری محاسبه ی غلط کرده بود.باین معناکه برایی همیش امریکاوانگلیس،افغانستان راتوسط پاکستان باتامین عمق استراتیژیک آن، مدیریت می کنند.
پس ازرخ دادیازدهم سیپتامبر،زمانیکه ریچاردآرمی تاج معاون وزیرخارجه ی امریکادرواشنکتن به محموداحمدرئیس آی اِس آی گفت که ازدوپیشنهاداختیارداریدکه کدام یک رامی پذیرید:"یادربراندازیی طالبان ونابودی القاعده کمک می کنیدویا بابمیارد،به عصرسنگ اعزام تان می داریم."پس ازآن،پاکستان دریافت که امریکا،افغانستان رادیگرازطریق پاکستان اداره نمی کند.ازاین رو،منافقانه باکاروان جنگ علیه هراس افگنی همراه شد.درجنوب آسیا،هندکه همواره ازتروریسم پروریی پاکستان شکایت داشت،باپیشانی بازدرجنگ علیه هراس افگنی همکار امریکاشدوتاکنون همکار می باشد.درآسیایی مرکزی که رژیم های بازمانده ی ازدوره ی شوروی برسرکاربودندوازگسترش بنیادگرایی اسلامی ازطریق پاکستان و افغانستان نگرانی داشتند،براندازیی القاعده وطالبان رانعمت آسمانی دانستندکه برای شان نازل شده بود.روسیه که تازه پس ازفروپاشی شوروی وکناررفتن بوریس یلسن، مردالکلی وبیماربیرون آمده بود،درچیچین باتندروان مذهبی مشکل داشت.ازاین رو،نخستین اعلامیه ی محکوم کردن طالبان وتروریسم طالبی- القاعده ی- پاکستانی رادرشورایی امنیت سازمان ملل پیشتراز امریکا،پیش کش کرده بود،وچین هم که باعین مشکل درشمال غرب خود،یعنی منطقه ی مسلمان نشین سینکیانک مواجه بود،ازهرگونه مبارزه ی علیه تروریسم استقبال کرد.
باتوجه به آنچه گفته آمد،درسطح منطقه، همه کشورهابه جزپاکستان که منافقت می کرد،پذیرایی براندازیی تروریسم طالبان و القاعده بودند.ازاین رو،کشورهایی منطقه، هم دربراندازیی طالبان وهم دربرگزاریی کنفرانس بن اول کمک کردند.اکنون که ده سال پس ازکنفرانس بن اول،باردیگرکنفرانس بن دوم درهمان شهرودرهمان روزیعنی5دیسامبربرگزارمی شود.لازم است که تفاوت هایی اززمین تاآسمان رانظاره گرشویم.دراین تفاوت ها،دوعامل بیشترازدیگران برجسته می نمایند:نخست،ناامیدی مردم افغانستان ازروند ناچیزبازسازی که درآن ناکارآمدی وفساد حکومت کابل وناصافی وناهماهنگی کمک های جهانی موثرمی باشند.دوم،دیگرگونی سیاست های منطقه ی به زیان امریکاودرمجموع کشورهای غربی.این دورخ داد،یعنی نارضایتی مردم افغانستان وناکارآمدیی حکومت درکسب رضایت آن ها ونامساعدشدن محیط منطقه ی برای غرب،بویژه امریکادرجریان برگزاریی کنفرانس بن دوم،علت هایی بهم پیوسته ی دارندکه بدون بازتاب وچاره جویی آن ها،گردهمایی بن دوم،درجهت کمک وهمسویی باافغانستان پس ازسال2014، راه به مقصد نمی توانند ببرند.رخ دادهایی پس ازبراندازیی طالبان وشتاب دولت هایی جورج بوش وتونی بلیربرای خلع سلاح اتومی- موهومی صدام حسین که ازپیش روشن بودکه اشغال عراق ومصادره کردن منابع نفتی آن درمیان است، وتشویق انقلاب هایی مخملی درگرجستان،یوکراین وقرغیزستان، بیش ازپیش به وخامت اوضاع افزود.
به طورنمونه،براندازی رژیم صدام حسین که به نفع ایران تمام شد، ابرازاحساسات نیک کشورهای عربی نسبت به امریکارابخاطررخ دادیازدهم سیپتامبر،به صفرضرب زد.زمانیکه با بهره برداری ازآن رخ داد،آریل شارون نخست وزیراسرائیل، هم به گسترش آبادکاریی یهودیان درسرزمین فلسطین وهم ترورگزینشی رهبران حماس دست زد،عصبانیت عرب هارانسبت به سیاست هایی امریکادرجهان اسلام دوچندان ساخت.ازپیش واضح بودکه طالبان وصدام پایان کارزارنیستندوبسیاری رژیم های که درنقاط حساس وموردنظر موقعیت دارند،به چنان سرنوشتی دچارمی شوند.به طورنمونه،درسال2003رژیم گرجستان دریک انقلاب مخملی ودرسال2004رژیم یوکراین ودرسال2005رژیم قرغیزستان عوض شدند.درعین زمان،بوش ازاستقرارسامانه ی موشکی درلهستان سخن به میان آورد.روسیه که از براندازی هایی نامبرده وعزم امریکابه نصب سامانه ی موشکی درنزدیک مرزهای خودعصبانی شده بود،لب به اعتراض کشود.همزمان بااین تحولات،دالایلاما،رهبربودایی های تبت که باچین درکشمکش می باشد،موردپذیرایی گرم کاخ سفیدواقع شد.ازاین رو،چین که پیشترباروسیه وچندکشوردیگرآسیایی مرکزی بلاک"شانکهای"راساخته بود،همانندروسیه نسبت به اهداف امریکازیرپوشش تروریسم زدایی ابرازبدگمانی راآغازکرد.
درچنان شرایطی پیچیده ونابسامانی که چین ،روسیه وایران ازانقلاب های نارنجی نگران شده بودند،پاکستان که ازرویی ناچاری به کاروان مبارزه با تروریسم پیوسته بود،ودرعین حال، سران القاعده وطالبان رادرمهمان خانه های خودمعززداشته بود،بدوکارزیردست زد:نخست،به حیث پناه گاه ذخیره ی سربازگیریی طالبان افغانی که بازسازی شان درحال وقوع بود،طالبان پاکستانی رادرآن سویی مرزشرقی افغانستان،یعنی وزیرستان شمالی وجنوبی ساخت.دوم،طالبان افغانی والقاعده رابازسازی کرد.احمد رشیدنویسنده ی پاکستانی که، هم درکاخ سفیدپذیرایی می شودوهم درمرکزهایی سیاسی- اطلاعاتی ونظامی پاکستان،می نویسد:"زمانی که امریکاپیش ازنظام سازی درافغانستان به اشغال عراق شتافت،مشرف دریافت که آن کشوردرافغانستان جدی نیست.ازاین رو،طالبان رابازسازی کرد."بنگرید!همه ی رخ دادهای نامبرده به شمول یک حکومت ناکارآمدوفاسد،اجازه ندادندکه درافغانستان نظام سازی وبازسازی صورت بگیرد.
ازجانب دیگر،امریکازیررهبریی جورج بوش درجایگاهی که رسیده بود،قانع نبود.باین معناکه ماجراجویی هایی دیگری هم درراه می باشند.باتوجه به ماجراجویی بیش ازاندازه ی جورج بوش،درزمیستان سال2007،پوتین رئیس جمهورروسیه،طی سخن رانی بزبان آلمانی درپارلمان آلمان گفت:"بوش مانندکوری شمشیربدست هرطرف شمشیر می زند"!درسال2008که پوتین ازریاست جمهوری مرخص ونخست وزیرشده بود،امریکاواسرائیل،ساکاش ویلی رئیس جمهورنارنجی گرجستان راتشویق کردندکه درجهت بی دخل کردن روسیه دردریای سیاه،به ابخازیه حمله کند.یعنی اگرابخازیه بدست گرجستان می افتید،کارروسیه دردریای سیاه تمام بود.پوتین چنان باشتاب واکنش نشان دادکه درچندساعت نیروهایی روسی درنزدیکی"تبلیسی"پایتخت گرجستان رسیدند،ومسکوابخازیه رابه حیث یک کشورخودگردان برسمیت شناخت.درحالیکه ساکاش ویلی گریان می کرد،سرکوزی ومرکیل،رئیس جمهورفرانسه ونخست وزیرآلمان ازته دل باروسیه ماندندوپیشترازآن،نخست وزیرآلمان گفته بودکه ازموشک های اِس اِس20شوروی،گازروسیه برای ماتهدیدآمیزمی باشد.روسیه به سرزنش کردن گرجستان بسنده نکرده،کمک به تعویض رئیس جمهورزاده ی انقلاب نارنجی یوکراین به یک یوکراینی- روسی تبارراآغازید.ازاین رو،درسال2010،جایی رئیس جمهورنارنجی رارئیس جمهوریوکراینی- روسی تبارگرفت.ونخست وزیردوره ی انقلاب نارنجی را که یک خانم بود،درماه اکتوبر2011،به جرم زدوبندمالی به هشت سال زندان محکوم کردکه اکنون دوره ی زندگی زندانی خودرامی گذراند.ودرگرجستان اگرامروزانتخابات برگزارشود،درجایی ساکاش ویلی،شخصی موردنظرمسکوبالامی آید،ودرقرغیزستان، دورژیم انقلاب نارنجی مرخص ورژیم موجودبه چین وروسیه تعهدسپرده است که درسال2014پایگاه امریکاراازخاک خودبرچیند.جورج بوش تنهادرقلمروشوروی سابق به شکست مواجه نشد،بلکه درهماوردی باچین هم موفقیتی چندانی نداشت.به طورنمونه،درسال2008دقیقاًیک ماه پس ازشکست رسواخیز برنامه ی بوش واسرائیل درابخازیه که پوتین نخست وزیرروسیه بخاطرآن ساکاش ویلی رادرلبه ی پرتگاه نزدیک کرده بود،بوش نهایت تلاش رابه خرچ دادتامانع برگزاریی اولمپیای جهانی درشانکهای چین شود.اما،پکن اولمپیای جهانی راچنان باشکوه برگزارکردکه درتاریخ آن پیشینه نداشت.
اکنون که واکنش هادربرابرسیاست هایی امریکادرمناطق دورترازمرزهایی افغانستان بازتاب داده شد،می بینیم که درهمسایگی غربی،جنوب غربی وجنوب شرقی افغانستان،رژیم آخوندیی ایران بخاطرپروژه ی اتومی خودوتحریم های دولت های غربی، روزسه شنبه29نوبرو8قوس،باتشویق وراه اندازیی هجوم طرفداران خود به سفارت انگلیستان درتهران،بیشترازهرزمانی دیگری روابط خودراباغرب متشنج ساخت.وهجوم سربازان ناتو درشبانگاه جمعه25نوامبر-4قوس به پسته ی نظامی ارتش پاکستان درسلاله دربخش مومندایجنسی که به کشته شدن25سربازوزخمی شدن13نفردیگرانجامید،روابط پاکستان وامریکارابحرانی کرد.ازاین رو،پاکستان اعلام کردکه به حیث واکنش،درکنفرانس بن دوم شرکت نمی کند.به سخن دیگر،ایران یک هفته پیشتراز برگزاریی کنفرانس بن دوم،چنان باانگلیس وبه تبع آن باغرب، وپاکستان باپیمان نظامی ناتو/شاخه ی نظامی اتحادکشورهای غربی که مسئولیت بازگردانی صلح امنیت به افغانستان رابدوش دارد،درگیرشده اندکه پیش آغازبکار،موثریت آن رازیرپرسش برده اند.بادرنظرداشت اهمیت برگزاریی گردهمایی بن دوم،روزشنبه3دیسامبر-12قوس،هیلاری کلینتن وزیرخارجه ی امریکادریک گفت گوی تلفنی باگیلانی نخست وزیرپاکستان، اروی خواسته است که درگردهمایی نامبرده شرکت نماید.
ازهمه عامل هایی نامبرده که به مسایل منطقه ی وجهانی اثرگذاربرعملیه/فرایند بازگردانی صلح درافغانستان ارتباط می گیرند،نارضایتی مردم افغانستان ازکم کاریی بیرونی هادربرنامه ی بازسازیی اقتصادی که وعده کرده بودند،ناکارآمدی وفسادحکومت زیرسایه ی غرب درکابل مهم ترمی باشد.درواقع،همین مسئله است که حضوروکارکرد ده ساله ی برگزارکنندگان بن اول رابی دستاوردودرمخمصه انداخته است.اکنون که دربن دوم راجع به افغانستان پس ازسال2014سخن گفته می شود،بازهم نقش غرب وتعامل آن باافغانستان وکشورهای منطقه درعرصه ی بازسازی، هم امروزوهم فردا، دارایی اهمیت تعیین کننده می باشد.باوجوداهمیت این موضوع که برهمه چیزازتامین صلح وثبات افغانستان گرفته تابراندازیی تروریسم سایه انداخته است،پرسش بنیادی این است که چگونه می توان دوکارزیرراکردتاهم صلح وبازسازی تحقق پیدانمایند؛وهم راه بیرون رفت نیروهایی خارجی ازافغانستان که باعث عدم اعتمادمیان منطقه ی هاوفرامنطقه ی هادرجریان کنفرانس بن دوم شده است،هموارگردد:نخست اینکه، چگونه می توان قدرت های منطقه ی  راوادارکردکه مانندگردهمایی بن اول، دربن دوم هم سهم کارسازبگیرند؟دوم،چگونه می توان اعتماد مردم افغانستان راکه مرکزهایی ویژه ی درپاکستان وایران بالایی آن برایی ناکام  سازیی سیاست افغانی غربی هابویژه امریکاسرمایه گذاری کرده اند،دوباره بدست آورد؟
دربالا،ازسهم سازنده ی منطقه ی هانام گرفته شد.روشن است که دربن اول، هم منطقه ی هاوهم فرامنطقه ی هاشرکت کرده بودند.اینکه چراصلح وثبات وبازسازی درافغانستان تحقق نیافتند، پرسشی می باشدکه پاسخ آن بسیاردشوارمی نماید.البته،باین خاطرکه منطقه ی هاوفرامنطقه ی هامنافع متضاددارند.باین معناکه اگرمنافع یکی تامین شودمتناقض بامنافع دیگری می باشد.وهمین تناقض منافع سبب شدکه بن اول باوجودهزینه هایی فراوان مالی وجانی برایی طرف افغانی وغربی،حتاپاکستانی نتایجی قابل ملاحظه ی دربرنداشته باشد.ازسوی دیگر،متشنج شدن روابط ایران وغرب بخاطربرنامه ی  اتومی آن کشوروهجوم سربازان ولی فقیه به سفارت انگلیس درتهران ،وبحران درروابط پاکستان وناتوبخاطرهجوم دومی به سنگرنظامی های اولی درمنطقه ی مومند،واعلام خودداریی پاکستان ازشرکت درکنفرانس بن دوم،سبب شدکه دستاوردگردهمایی نامبرده پیش ازبرگزاری درهاله ی ازابهام فروبرود.
اگرچه ایران باوجودکشمکش باکشورهای غربی نه گفته است که دربن دوم شرکت می کندیانه،اماپاکستان اعلام کرده است که درصورت پوزش خواهی ناتودرگردهمایی بن شرکت می کند.مشروط کردن شرکت دربن دوم به پوزش خواهی ناتودرذات خودنبایدبه به کنفرانس بن ربطی داشته باشد.چراکه این موضوع مربوط به افغانستان وبازگشت صلح دراین کشورمی باشد نه مربوط به ناتو.بدودلیل:نخست اینکه،امروزیافرداپیروزیاناکام نیروهای خارجی افغانستان راترک می کنند.ازاین رو، کشورهای منطقه درجهت منافع خودبرای پیشبردگردهمایی بن یاهرگردهمایی دیگری بایدبه کمک هم بشتابندتانیاز به حضورنیروهای خارجی درافغانستان منتفی شود.دوم اینکه،عدم شرکت وکمک نکردن به افغانستان درراستایی تامین صلح،هم حضورنیروهای خارجی درافغانستان رابدرازامی کشاند؛وهم چنان،تروریسم وتندرویی بی منطق وخشن رافربه ترمی کندتاهم افغان هاوهم منطقه ی هارازیانمندبسازد.روزجمعه دوم دیسامبر- یازدهم قوس،یوسف رضاگیلانی نخست وزیرپاکستان درملاقات باکمیته ی امنیت ملی پارلمان کشورخودگفته بودکه:"این یک اشتباه است اگر آوردن امنیت در افغانستان رادربی امنیت سازیی پاکستان دنبال نمایند."اشتباه گیلانی این است که ازرویی دیگرسیکه غفلت می کند.باین معناکه سالهاست سازمان اطلاعاتی پاکستان/ آی اِس آی درجهت امنیت پاکستان،بی امنیتی افغانستان را پی گیری می کند.روزی که پاکستان امنیت خودرادرکنارامنیت افغانستان جویاشود،دونتیجه ی زیربدست می آید:نخست،جنگ نیابتی که پاکستان علیه افغانستان باابزارکردن طالبان براه انداخته است،پایان می پذیرد.دوم،درصورت برگزاری یاعدم برگزاری کنفرانس بن،افغان هامشکل خودراحل می نمایند.دراین صورت،نیروهای خارجی مرخص می شوند.
اگرناتوازپاکستان پوزش خواهی نه نمایدکه امکان آن دیده نمی شود،واین کشورطوری که اعلام کرده است،دربن شرکت نکند،بازهم دیده شودکه دیگران، چه منطقه ی هاوچه فرامنطقه ی ها، باچه شوروتعهدی درآن شرکت می کنند.تاکنون طوری که رسانه ها گزارش داده اند،درحدود90کشورو16سازمان بین المللی نمایندگان خودرابه بن فرستاده اندکه شماربالایی رانشان میدهد.شرکت کشورهاونهادهاباچنان کمیتی بالایی درگردهمایی بن،یقیناً به زیان پاکستان تمام می شود.ازدونگاه:نخست،چون گردهمایی بن درمخالفت باتروریسم می باشد،پاکستان رارسماًمتحدوصادرکننده ی تروریسم جامی زند.دوم،ازاینکه پاکستان باوجودشرکت درگردهمایی هایی مربوط به افغانستان درگذشته، به کمک باتروریستان ادامه داده است؛درواقع،مهرتایید براین می گذاردکه این کشورماهیت ناصاف خودرابرملاکرده است.ازهمه مهم تراینکه،نخست وزیرووزیرخارجه ی آلمان گفته اندکه عدم حضورپاکستان درگردهمایی بن دوم تاثیرمنفی نداردوازنقش ایران دربازگردانی صلح درافغانستان ومبارزه باموادمخدرستایش کرده اند.بهرصورت،اکنون که برگزارکنندگان گردهمایی بن آن رابرگزارمی کنند،بایدبه اقدامات زیردست بزنند:نخست،به دولت سازی وبازسازیی افغانستان فوریت بدهند.تنهادراین صورت،حمایت مردم افغانستان راکمایی کرده می توانند.دوم،راه کارمبارزه باتروریسم راکه تاکنون نتایج دلخواهی دربرنداشته است،بازخوانی نمایند.دراین صورت،صف تروریست وغیرتروریست مشخص ترمی شود.سوم،طالبان چیزی نیستندمگرابزارسیاست افغانی پاکستان وهرگونه مذاکره باآن ها باید درپیوستگی باتباه کاریی سازمان جاسوسی پاکستان درافغانستان پی گیری شودوهمین تباه کاریی نظامی هایی پاکستانی درافغانستان بودکه تلاش های ده ساله ی بیرونی هاراکم ثمروبرگزاریی بن دوم راضروری ساخت.واضح است که قانون بین الدول درروابط دولت- ملت هاصراحت دارد،ویکی ازموادمصرح درآن،عدم دخالت دولت هایی عضودرامورداخلی یک دیگرمی باشد.زمانی که حقوق بین الدول،وپناه دادن به تروریستان وتلاش درجهت کسب عمق استراتیژیک توسط پاکستان درافغانستان کنارهم گذاشته شوند،واضح می شودکه پاکستان به نقض قانون نامبرده دست زده است.ازاین رو،برایی دولت افغانستان است که این مسئله رادرنهادهای جهانی پی گیری نمایدوازموضع آن، سازمان ملل که مسئولیت تحقق این قانون رابدوش داردحمایت کند.دراین صورت،بطورقاطع می توان گفت که پاکستان سرعقل می آید.
ازهمه موثرومهم تراینکه،نهادهایی افغانی،چه سیاسی وچه مدنی که دربن دوم شرکت می کنندوچه آن هایی که شرکت نمی کنندیادعوت نشده اند،به برگزارکنندگان گردهایی بن پیشنهاد بکنندوفشاربیاورندکه اولویت هاوفوریت هایی مردم افغانستان رادرنظربگیرند.طوری که نتیجه ناچیزبن اول به گونه ی یک حکومت ناکارآمدورشدمجدد تروریسم نشان داد،اولویت امریکاجنگ علیه هراس افگنی بود،واولویت مردم افغانستان یک حکومت قانون مدارودرست کارِبازتاب دهنده ی ترکیب اجتماعی کشورکه اقتصادورشکسته وجنگ زده ی آن هارابازسازی نماید.آن هابدانندکه تروریسم راتنهایک حکومت کارآمدنابودمی کندنه ناتووحکومت فاسدکنونی.برگزارکنندگان بن دوم همچنان،بایدبدانندکه مردم افغانستان ازشعاربیشتروکارکردناچیزآن هاناامیدشده اند.اگرمی خواهندحمایت مردم افغانستان رادوباره بدست آورند،دولت سازی کنند.دولت کنونی که دربن حضوردارد،کمک بیرونی رابخاطردوام خود،ومردم کشوربرای بازسازیی کشور،سرکوب تروریسم ورعایت حقوق انسانی خود می خواهند.دوموضوعی که دردومسیرمخالف هم سیرمی نمایند.وضع ناگوارحقوق بشربویژه حقوق زنان درافغانستان برهمه آشکاراست،ازجمله برگزارکنندگان بن دوم.نویسنده ازآن ها می پرسدکه بفرماییدازشهرداریی بن قیمت یک نمره زمین برای یک خان راپرسان کنیدوآن رامقایسه نماییدباقیمت یک نمره زمین درکابل ودیگرشهرهایی افغانستان که مافیایی حاکم برحکومت کابل که دربن حضوردارد،برمردم افغانستان تحمیل کرده است.اینکه مردم افغانستان برای تداوی ملاریابه پاکستان می روند،وضع نهادهای بهداشتی حکومت مارانمایش میدهد.ازوضعیت امنیتی مردم وزورگویی تفنگ داران،راه ها،زراعت،معدن ها،ارتباطات،کشت تریاک،اعتیاد،معلولین،خانواده هایی قربانیان جنگ،مهاجرین درونی وبیرونی،بی محتوایی آموزش وپرورش و...که همه گان مطلع می باشند.دشواری هایی نامبرده ودشواریی های دیگری که ازقلم مانده اند؛همگی، تنهادروجودیک حکومت کارآمد،مشروع،ودرست کاررفع می شوند.پرسمانی که ازعهده ی حکومت کنونی بیرون است.بنابراین،بن دوم بیشترازهرعامل دیگرپیش از2014به ایجادحکومت درست کاروکارآمدکمک نماید.چنان حکومتی نه ازترکیب شامل درحکومت کنونی ونه ازمخالفان دروغین آن ساخته می باشد.ازاین رو،برای ایجادیک حکومت کارآمد،دواختیارپیش رومی باشد:نخست،مرخص کردن تیم حاکم کنونی.دوم،ایجادتغییرات بنیادی درآن.ازنظرتجربی- سیاسی،زمانی که یک حکومت درمهاربحران ناکام می شود،مهاربحران رفتن آن راحتمی می سازد.اگربخاطرشرایط خطیرافغانستان، مرخص کردن تیم موجودبه نفع نیست،باحفظ نمادین نفراول،تعویض اطرافیانش به افرادصادق ودرست کار،می تواندبخشی ازدشواری رابرطرف نماید.راه کاردیگری هم، آوردن تغییردرقانون اساسی وپارلمانی کردن آن وایجادحکومت جدیدمتشکل ازچهره هایی خوشنام می باشد.درغیرآن،به گفته فروغ فرخزاد:"انسان(افغان)درجوی بارهایی حقیری که به گودال ختم می شوند،مرواریدصیدنخواهدکرد."وضع کنونی حکومت،کارکردحامیانش وطالبان پاکستانی- افغانی- عربی،چه دیروزوچه امروز،جزگودال حقیر،چیزی دیگری نمی باشندونخواهندبود.  

0 comments:

Post a Comment